فریدون کاوه و پاینده پایمرد
۲۷ جنوری ۲۰۲۴



«قیوم رهبر» الگوی آگاهی و عمل است
و اندیشه اش رهنمود راه رهائی ستمکشان!

به مناسبت سی و چهارمین سالگرد جاودانگی رهبر جانباز انقلابی زنده یاد « قـیـوم رهـبـر»

دانشمند انقلابی زنده یاد پروفیسر "قیوم رهبر"، رهبر داهی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما" و رئیس "جبهۀ متحد ملی افغانستان"، یکی از شاخص ترین مشعلداران امر رهائی ملی و اجتماعی خلق ستمکش کشور ما بود. "رهبر" برای به دوش کشیدن درفش آزادی کشور اشغال شده و خلق به پا خاستۀ آن، آگاهانه و رسالتمندانه با فهم این حقیقت که " قبول رنج و خطر در ره مـراد خوش است" و "راه عشق تکاپـوی بـی امـان دارد"، حریم دانشگاه را به مقصد رزمگاه ترک گفته و حین طلایه داری جنگ مقاومت ملی مردم افغانستان علیه اشغالگران روسی و مزدوران بومی میهن فروش شان همزمان با برشمردن خطرات تحمیل سیاست های استعماری ــ ارتجاعی بر مقدرات حال و آتیۀ آن جنگ کبیر میهنی و هشدار پیرامون تبانی و ترور استعماری ــ ارتجاعی، توسط ارتجاع هار خزیده در صف مقاومت و به دستور مراجع استخباراتی امپریالیستی ــ ارتجاعی، جاودانه شد. 
زنده یاد "مجید" بانی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) در گسترۀ ملی و در سطح جنبش انقلابی افغانستان به مثابۀ نماد و ممثل وحدت ملی خلق و وحدت جنبش انقلابی کشور شناخته می شود و ماحصل کارش، وحدت اکثریت آحاد جنبش انقلابی با محوریت این شخصیت بی بدیل انقلابی و آزادیخواه در وجود "ساما" و انسجام ملی در نهاد "جبهۀ متحد ملی افغانستان" بود. اما، زنده یاد "قیوم رهبر" به مثابۀ شخصیت منحصر به فردی که در آن مقطع زمانی کلیه برازندگی ها و ویژگی های یک رهبر زبدۀ انقلابی و آزادیخواه را در خود داشت، در برهۀ زمانی خطیری سکان کشتی طوفان زدۀ "ساما" را به دست گرفت. در آنزمان، "قیوم رهبر" و همرزمانش پس از تصفیۀ حساب با دو انحراف راست، یکی لیبرالیسم و بر بستر آن، انحراف دیگر تسلیم طلبی ملی  و با بازسازی این سازمان حول خط برنامۀ مطروحۀ آن، برای یک دهه "ساما" را در بحر مواج جنگ آزادیبخش ملی از موضع مترقی به طور داهیانه رهبری کرده و در فرجام، خود به سان برادر همرزم و همسرنوشتش زنده یاد "مجید"، حین رهنوردی و طلایه داری در مسیرت انقلابی و آزادیخواهی، به جاودانگی پیوست. 
این تئوریسین مبرز و عمل ورز انقلابی و آزادیخواه بنیان های محکم و استوار تئوریک ــ سیاسیی را در مبارزۀ ضد استعماری ــ ضد ارتجاعی خلق آزادیخواه و ترقی پسند افغانستان ترسیم کرده و گنجینۀ آثار گرانبهائی را به همرزمان و مبارزان راه آزادی ملی، دموکراسی مردمی، ترقی و عدالت اجتماعی کشور ما بر جای گذاشته است. از منظر ایدئولوژیک ــ سیاسی، مبارزۀ تئوریک زنده یاد "رهبر" علیه سوسیال امپریالیسم، امپریالیسم، ارتجاع و گذشت منحرفان به نفع استعمار ــ ارتجاع (تسلیم طلبی ملی و طبقاتی)، در جنب سائر خدمات ارزنده اش به امر انقلابی و رهائی توده های تحت ستم، بزرگ ترین خدمت و دستاورد مبارزاتی این شخصیت استوار انقلابی و آزادیخواه در عرصۀ جنگ آزادیبخش ملی علیه تجاوز سوسیال امپریالیستی / امپریالیستی در گسترۀ جامعه و جنبش انقلابی کشور محسوب می شود که در ذاتش در سطح کشور و منطقه بی بدیل است. هر دو "رهبر" و "ساما" در مرکز پیکار با  گذشت تاریخی منادیان تسلیم و سجود به سود استعمار ــ ارتجاع و به زیان منافع ملی و تاریخی مردم افغانستان و انحراف راست آنان از مسیرت انقلاب و آزادی، قرار داشته اند.
ارثیۀ گرانسنگ تئوریک این شخصیت شاخص انقلابی، برای همرزمان ادامه دهندۀ راه پیشگامان انقلابی در بسا از عرصه های فعالیت انقلابی، به ویژه در مبارزه علیه امپریالیسم، ارتجاع و گذشت رهبری قبلی و مطرود "ساما" و رهبری برخی گروه های جنبش انقلابی کشور به نفع استعمار ــ ارتجاع، رهنمود روشن و مبنای محکمی بود که همرزمان "قیوم رهبر" توانستند در دوران اشغال کشور توسط امپریالیست های متجاوز امریکا ــ ناتو به اتکای آن علیه این دو انحراف ایدئولوژیک ــ سیاسی منحرفان از جادۀ انقلاب و آزادیخواهی و تسلیم شده به امپریالیسم اشغالگر و قاتل خلق ما، رزمیده و با امتداد و انطباق آن مبنا های تئوریک ترسیم شده توسط "رهبر"، در پیکار جاری در جامعه و جنبش انقلابی کشور، بر غنای آن بیفزایند. (تا جائی که ما اطلاع داریم، شرح مفصل ادامۀ مبارزات همرزمان استوار و راستین زنده یاد "رهبر" در نبرد با اپورتونیسم، تسلیم طلبی و خیانت به معبد سجود رفتگان، در نوشتۀ تحلیلی مفصلی معنون به "تداوم انقیاد، تسلیم طلبی و خیانت "اعلامیۀ ویژه" نویسان تحت نام و آرم «ساما»" نشر و بیان شده است). 
با این ویژگی های برازندۀ شخصیتی، هم خود "رهبر" و هم این فعالیت ها و سازمان انقلابی تحت رهبری اش برای  هر دو بلاک امپریالیستی و سوسیال امپریالیستی در حال تبانی در اواخر دهۀ هشتاد و اوائل دهۀ نود قرن بیستم "نامطلوب" تشخیص شده و زمینه ساز ترور "رهبر" در شامگاه تیرۀ هفتم دلو ۱۳۶۸شمسی در حیات آباد شهر پیشاور پاکستان، شد.
با حلول هفتم دلو/ ۲۷ جنوری سال روان، سی و چهار سال از آن شامگاه تیرۀ جاودانه شدن "رهبر" به دست جلادان و تبر به دستان پرورده در مراکز تروریست پروری استعماری ــ ارتجاعی می گذرد. طی این ۳۴ سال آزگار هنوز هم عطش خون مراکز توطئه و تفتین این دشمنان سوگند خورده و شناخته شدۀ خلق ما از نوشیدن خون ستمکشان افغانستان سیراب نشده است؛ دو سال و نیم است که فاشیسم تئوکراتیک گروه مزدور، خون آشام و جنایتکار طالبی با پشتوانۀ همین مراکز شناخته شدۀ امپریالیستی ــ ارتجاعی بر دوش زنان و مردان تحت ستم کشور تحمیل و از لحاظ اقتصادی، سیاسی، نظامی و استخباراتی تمویل و حمایت شده؛ افغانستان به زندان مردم بیکار، فقیر و اسیر آن مبدل و جانیان طالبی در نقش زندانبانان آن گماشته شده اند؛ و ستم چند لایۀ طبقاتی، امپریالیستی، جنسیتی و قومی (شوونیسم) از کانال امارت طالبی بر مردم ستمدیدۀ افغانستان اعمال می شود که ظاهراً پایانی برای این وضعیت ابتر و غم انگیز جاری و این سلطۀ طبقاتی تراز فاشیستی ارتجاع خودفروختۀ طالبانی و سلطۀ نواستعماری امپریالیستی ــ ارتجاعی بیرونی بر کشور و مردم دربند افغانستان، متصور نیست.
اوضاع کلی منطقه از اوکراین در قلب اورآسیا گرفته تا فلسطین اشغالی و قلب خونین آن "غزه" در شرق میانه و قسمت های غربی جنوب آسیا، نیز ملتهب و تبدار است. منطقۀ وسیع شرق میانه به میدان رقابت و کانون داغ زورآزمائی و جنگ نیابتی بازیگران ریز و درشت منطقه ئی و فرامنطقه ئی مبدل شده است. خلق اوکراین قربانی جنگ ارتجاعی اشغالگرانه و رقابتی امپریالیستی است. در فلسطین جنایات هولناک رژیم جنایتکار غاصب و اشغالگر صهیونیستی حاکم بر اسرائیل در جلو چشمان جهانیان و به یمن حمایت همه جانبۀ دول امپریالیستی و محافل صهیونیستی و سکوت و بی تفاوتی دول ارتجاعی غربی در تلاش برای محو یک ملت مقاوم و سلحشور از روی زمین و زدودن نام تاریخی فلسطین است. در حالی که فقر و تورم به سویۀ جهانی بیداد می کند و توده های محتاج و حرمان زدۀ کشور ها در بحر فقر فراگیر غوطه ور اند و فاقگی می کشند، در همجواری ما دولت های مرتجع، ستمگر و توسعه جوی ایران و پاکستان مثل سائر دولت های امپریالیستی و ارتجاعی، با وجود بحران زدگی، نرخ بالای بیکاری، فقر فراگیر، مشکلات اقلیمی و اعتراض های گستردۀ اجتماعی، منابع را در خدمت "نظامی ساختن اقتصاد" و صرف قسمت اعظم بودجۀ ملی در مجاری پرخرج نظامی ــ استخباراتی و تشنج افزائی و تقابل ارتجاعی و توسعه طلبانه قرار می دهند که از دو جهت به زیان زحمتکشان هر دو کشور است. این است بیان فشردۀ وضعیت جاری افغانستان، منطقه و جهان در تحت سیطرۀ امپریالیسم و ارتجاع جهانی.
اما این وضعیت پایدار نیست. منطق پیشرو تاریخی (تقابل ستم و مقاومت)، در ورای اوج قوت و قدرت یک پدیده، ضعف و قوت آن را مشاهده می کند و در افغانستان مثل هر کجای دیگر، پایانی به این سلطۀ دوگانۀ طبقاتی طالبانی و سلطۀ نواستعماری قدرت های امپریالیستی می بیند. لذا، طبق منطق تاریخ، پایان ستم و بنای دنیای نوینی که به قول جاودان یاد "قیوم رهبر" در آن "نه از ماجراجوئی های استعماری خبری باشد"، نه از تاراج منابع کشور و نیروی کار (فقر و احتیاج) و نه از تخریب محیط زیست؛ نه جایگاهی به دلال استعمار تا "رسالت متمدن سازی" او را بگستراند؛ نه مجالی به دلالان قراردادی طالبان و بال گستری فاشیسم مذهبی قرون وسطائی و تاراجگری آنان و کلیه شمائل ارتجاع در آن سراغ شود، و "انسان حاکم تاریخ گردد"، دیر یا زود فرارسیدنی است.
آزمون تاریخی طی چهار و نیم دهۀ اخیر بطلان و رسوائی عالمگیر کلیه بدائل استعماری ــ ارتجاعی را در افغانستان اعلام داشته و توأم با آن، ظرفیت محدود و بی عرضگی تاریخی نیرو های ارتجاعی و هکذا  پوشالی بودن، ورشکستگی و خیانت روشنفکرنمایان انقیاد طلب و ضد انقلابی را در معرض دید همگان قرار داده است. 
در چنین اوضاعی، رهائی ملی و اجتماعی خلق زحمتکش و تحت ستم ما شامل زنان و مردان بی حقوق و مظلوم آن از زیر سلطۀ تراز فاشیستی تئوکراتیک گروه مزدور، خون آشام و جنایتکار طالبی، بدائل محتمل ارتجاعی آن و سلطۀ نواستعماری قدرت های طماع و متجاوز امپریالیستی ــ ارتجاعی بیرونی به سوی تحقق گام نخست رهائی همه جانبه (آزادی ملی، دموکراسی مردمی، ترقی و عدالت اجتماعی) به زیر درفش مبارزاتی اندیشه ای که مجید، قیوم رهبر، سرمد، جرأت، قدوس، بهمن، تیمور، میرویس، رضا، پویا، پردل، قاضی ضیاء، سرور، عمار، بهرنگی، عادل، داوود، منگل، لاله کو، معلم کرام و صد ها سرو آزادۀ انقلابی سامائی و غیر سامائی کشور به آن تعهد آگاهانه داشتند، از مسیرتی می گذرد که این جاودانگان انقلابی همراه با هزاران مبارز آزادیخواه توده ئی آن جادۀ ناهموار انقلاب و آزادیخواهی را با خون سرخ شان رنگین کردند. 
به فرجام پیروزی رساندن چنین مبارزه ای، نیازمند کار و ایثار چندین نسل و عبور از موانع عدیده و هموار کردن راه دشوارگذر فراروی راهیان راه پر از فراز و فرود است. با هر فراز و فرودی، وظایفی جای وظایف قبلی را می گیرد و یا تکالیف ناتمام به سوی تحقق اهداف ادامه می یابد.
در حالت فتور و جذر جنبش انقلابی و جنبش ملی ــ دموکراتیک کشور در فرود جاری، سر و سامان بخشی مجدد به ظرفیت های ضربت خورده و متشتت تشکل های انقلابی؛ ارزش سنجی تجارب گذشته و برخورد انتقادی به مواریث مشترک مبارزاتی در عرصۀ اندیشه، سیاست، تشکیلات و عمل؛ مبنا قرار دادن انطباقی شالوده های ارزشی در پیوند با اوضاع جاری ملی و بین المللی؛ خودسازی و ایجاد پیشاهنگ انقلابی؛ طرد کلیه اشکال انحراف و خیانت؛ جذب خون تازه در رگ های مبارزه و پیوند یابی با توده ها برای آگاهی بخشی، انسجام و بسیج آنان؛ طرح و اشاعۀ مطالبات دموکراتیک توده های بیکار تحت ستم، استثمار و تبعیض؛ تداوم و تکامل رسانه های مستقل ملی، دموکراتیک و مترقی؛ مبارزه علیه سیاست اپارتاید جنسیتی "امارت اسلامی" طالبان علیه زنان و دفاع از حقوق و مبارزۀ بحق آنان؛ افشاء و برجسته سازی سرشت مشترک ارتجاعی و پیوند تاریخی  میان مخلوق طالبانی با خالق امپریالیستی و ارتجاع منطقه و...، از اهم وظایف تخطی ناپذیر جاری انقلابیون و مبارزان ملی ــ دموکرات کشور اند. 
پرداختن کلی و یا قسمی به این وظایف در حد توان و امکان هر فرد و تشکل مدعی مبارزۀ انقلابی و تلاش جمعی و فردی برای سیر از کثرت به سوی وحدت، هم یگانه معیار عملی جدیت و صداقت داعیه داران است و هم بهترین گرامیداشت از پیشگامان و جانبازان جاودانۀ انقلابی و آزادیخواه کشور.

 گرامی باد یاد و آرمان انقلابی زنده یاد "رهبر"!

مرگ بر طالب و کلیه شمائل ارتجاع، انحراف و امپریالیسم!

فاشیسم طالبانی رخ دیگر سکۀ دموکراسی اهدائی امپریالیسم است!

نان، کار، آزادی برای توده ها!

یا مرگ یا آزادی!

۰۷ دلو ۱۴۰۲ شمسی/ ۲۷ جنوری ۲۰۲۴ میلادی